پندهاى کوتاه از نهجالبلاغه
درباره عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر
تحمله حفذة الولدان، وحشدة الاخوان الى دار غربته، و منقطع زورته، حتى اذا انصرف المشیع و رجع المضجع أقعد فى حفرته نجیا لبهتة السؤال، و عثرة الامتحان .(1)
ترجمه:
((او انسان را پس از جان دادن در داخل تابوتى نهاده و فرزندان و فرزند زادگان و گروه برادران بر روى دستها و دوشهاى خود گرفته، و به خانه تنهایى و غربت، جایگاهى که راه ملاقات دیگران با او بسته مىشود مىرسانند، تا آن هنگام که تشییع کننده به سوى خانه خود رهسپار، و شخص مصیبت دیده از مرگ او نیز از او جدا گردیده و راه بازگشت را در پیش مىگیرد، در آن هنگام او را در گودال گور او مىنشانند در حالى که از ترس سؤال و لغزش در امتحان، آهسته سخن مىگوید.))
آنچه از این سخن به دست مىآید این است که پس از به گور سپردن انسان، فرشتگان سؤال نکیر و منکر مىآیند و از او درباره برخى از باورها و امور زیر بنایى مربوط به دین و مذهب پرسش مىنمایند و به هنگام پرسش او را مىنشانند. ولى بىتردید، این نشاندن در داخل گور، نشاندن پیکر مادى نیست زیرا چنین چیزى با توجه به کوتاهى سقف لحد گور امکانپذیر نیست، بلکه مراد از آن، نشاندن یک نوع پیکر برزخى مثالى، پیکرى مجرد از ماده، و همانند پیکر مادى است و پس از پایان پرسش، انسان نادرست بىپاسخ مىماند و سرانجام او آتش سوزان دوزخ خواهد بود. (2)
×××××
پاورقی:1- - نهج البلاغه، فیض، خ 82، صبحى، خ 83.
2- معاد در نهج البلاغه:احمد باقریان ساروى